هم صدای خوبم
هوای شهر بارانیست .
اسمان شاید هنوز امیدوارست..
من دیگر سبز نخواهم شد
حتی اگه تمام دریاها را به پایم بریزند
من خشک و شکننده ام ...
مثل شاخه ای که سالهاست از ریشه اش جدایش کردنند
کاش تو سبز باشی.... کاش
نوشته شده در جمعه 25 / 8 / 1390برچسب:اسمان شاید هنوز امیدوار است که این ذهپپ, ساعت
2 بعد از ظهر توسط سارا| نظر بدهيد |
نگرانم كه بروم از يادت
و تو اشنا بشوي با غريبه اي مثل من ...
مثل روز اولمان..
.
يادت هست...؟
چقدر غريبه بوديم براي هم
اما......
حالا تنها اشناي مني...
نوشته شده در جمعه 18 / 8 / 1390برچسب:, ساعت
4 بعد از ظهر توسط سارا| يک نظر |
نمیدونم چی بنویسم......هوا داره هر روز سردتر میشه مثل دل ادما..
چقدر بده....
نوشته شده در سه شنبه 1 / 8 / 1390برچسب:, ساعت
5 بعد از ظهر توسط سارا| نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |